10.25.2008

حضرت سلیمان سردار سازندگی در ایران باستان

در گذشته تاریخ را خطی می دیدند، به شکلی که مردمان دوران قبل از دورانهای بعدی عقب مانده تر بوده اند و همواره جوامع انسانی و تکنولوژی در حال پیشرفت. اما شواهد باستان شناسی و مطالعه تاریخ این موضوع را رد کرده است. و در مواردی حتی رشد فرهنگی و تکنولوژی بعضا منفی نیز بوده است یعنی حرکت به جلو نبوده که هیچ، بازگشت به باورهای قدیمی و خرافی نیز اتفاق افتاده است. از آن جمله داستان بناهای منتصب به حضرت سلیمان و تیم سازندگی دیوهای تحت امر اوست

باور این که بناهای با عظمت دوران باستان توسط دیوها ساخته شده اند کار سختی نیست! اعرابی را به یاد بیاورید که همه عمر خود را در صحرا به شتربانی گذرانده اند و نهایت معماری که دیده اند کعبه بوده که ان را هم حضرت ابراهیم احتمالا به کمک خدا و نیروهای ماوراء طبیعه ساخته بوده است. اکنون این پا برهنگان خود را در برابر کاخهای عظیم و آرامگاه هایی می بینند که حرکت دادن حتی یک سنگ بکار رفته در آن از قدرت آدمی خارج است پس چه کسی جز دیوها و پهلوانان فوق بشر می توانسته این بناها را پدید آورد. البته اینکه اعراب را تنها عامل بوجود آمدن این خرافات بدانیم کمی کم لطفی نسبت به همسایگان سابقا بادیه نشینمان است. مردمان عامی هم که دستشان از تاریخ مکتوب و دانش آن زمان کوتاه بوده براحتی این خرافات را پذیرفتند و حتی در جاهایی پای پهلوانان اساطیری را نیز به میان کشیدند. نکته طنز آمیز اینجاست که مردمانی خود چیزی را بسازند و سپس فراموش کنند که خود آن را ساخته اند و پای دیوان و پیغمبران را به وسط بکشند. مثال این داستان به امروز ما هم می رسد! دوستی می گفت که خدا شاه را بیامرزد که این ورزشگاه آزادی را ساخت، می گویند ایتالیایی ها اینجا را ساخته اند. گفتم بهله! گویا نام معمار ایتالیایی فرمان فرمایان بوده است


محلی ها نام این بنا را تا قبل از کاوشهای باستان شناسی، مقبره مادر سلیمان می نامیدند.
هنوز هم البته محلی ها همین نام را استفاده می کنند و خوب گویا حضرت سلیمان مادرش را خیلی دوست داشته پس تیم سازندگی دیوان این بنا را می سازند
لینک مربوطه

ابعاد عظیم و مقیاس فرا انسانی آرامگاه های شاهان هخامنشی حتی تصور اینکه این بنا توسط غولهای تحت امر سلیمان ساخته شده است را نزد مردم محلی مشکل می کرد! از این رو به سراغ کسی رفتند که از غولها هم نیرومند تر بوده است! و خوب چه کسی بهتر از رستم ، فاتح هفت خان، پس نام اینجا را نیز نقش رستم نامیدند
و اما تخت سلیمان! که مرکز حکومت حضرت سلیمان بوده است، وجود دریاچه عمیق (خیلی عمیق انقدر که هنوز عمق دقیق آن مشخص نیست) بهانه خوبی برای مرموز شدن این آتشگاه و کاخ ساسانی بوده است. محلی ها هنوز بر این باورند که دیو های نفرین شده در اعماق این دریاچه زندگی می کنند و آب همیشه جاری آن نتیجه ادرار دیوهاست. بعضی معتقدند که کسانی که بدرون دریاچه رفته اند هیچگاه بیرون نیامدند و حتی جسدشان هم ببه سطح آب نیامده و توسط دیوها خورده شده اند! بلا فاصله محلی ها به کوهی توخالی اشاره می کنند که از دور پیداست. کوهی که آن را زندان سلیمان می نامیدند. حضرت سلیمان دیوهایی را که احتمالا از کارگر ساختمانی بودن و یا حقوق کم شاکی می شدند را بدرون زندان می انداخته است
لینک ویکی پدیا

عکسها و فیلم از خودم

No comments: