3.05.2009

کابوس بعد از تحویل کار

ساعت دو بعد از نیمشب. سردی هوا از ناجوانمردی و این حرفها گذشته است! -15c

سر به زیر وارد سوپر مارکت می شود. مستقیم به سمت بخش میوه و سبزی می رود. غیر از او هیچ مشتری دیگری نیست. کارکنان سوپرمارکت به اجناس اتیکت می زنند و با هم صحبت می کنند. شروع به قدم زدن در میان سبزیجات می کند. چشمهایش گود اوفتاده و صورتش خسته اند. کوله پشتی سنگینش بیش از پیش هیکلش را در خود فرو برده است. کاهو، کلم، خیار، گوجه فرنگی... از سبزیجات سان می بیند. هر ازچند گاهی مکثی میکند. میوه یا سبزی را بر می دارد. ورانداز می کند و سرجایش می گذرد. در نهایت در برابر تلی از فلفلهای دلمه متوقف می شود. دانه دانه آنها را بررسی میکند. به سمت صندوق حرکت می کند.

یک فلفل قرمز دلمه ای می خرد.

2 comments:

Anonymous said...

آقا جدی فلفلت واسه ما فیلتره ها ! کس دیگه این مشکلو نداره؟! من از اینترنت دانشگاه استفاده می کنم و بله متاسفانه فیلتر است این دلمه ای
رعایت کنید دیگه

ah said...

man koshteh ooon shorte to hastam az koja kharidish? :D
lol