9.15.2015

بنویس

بيا بنويسيم زندگي زيباست. شايد باورمان شد. حالا زيبا هم نباشد ديگر مهم نيست. ما كه باورمان شده است. دلمان را خوش ميكنيم به همين باورها. دلخوش زندگيمان را مي كنيم كه حالا زيبا هم شده است. چكار داري واقعيت چيست. اصلا واقعيت همين خيال ماست. ديگر اختيار اين يكي كه دست خودمان است. 
فردا كه سر كار مي روم ممكن است روز اخر باشد. اخرين سيگار. اخرين انتظار براي اخرين اسانسور. اخرين جهش براي رسيدن به اخرين قطار. اخرين پك به اخرين نخ ماريجوانا براي آن اخرين خيال. خيالم راحت است كه اختيار اين اخرين خيال لااقل دست خودمان است. خب حالا كه زندگي زيباست و خيالت از اخرين خيال هم راحت، برايم از فرداي خياليمان بگو. بيا زور بزنيم يك چيزي بنويسيم. براي اينكه شايد لحظه اي جدايمان كند از اين خفقان و گنداب كه ميانش دست و پا ميزنيم. شايد رفتيم به رويايي دور و خاطره اي خوب از يك بعد از ظهر خوب شهريور در تراس خانمان. نسيم كم رمق شهريور بوي پاييز ميدهد. نشستم روي پله هاي سنگ سفيد. به امروز فكر ميكنم. مانند امروز كه به آن روز فكر ميكردم.

2 comments:

Anonymous said...

this was different. why did you change it?

Sevim ince said...

evet önce yemek tarifleri tarifleri bulabilirsiniz
daha sonra aradan güzel bir üçgen kek yapabilir sıcacık bir tatlı olarak ikram edebilirsiniz