5.14.2006

شاخه های هرس نشده درخت توت حیاطمان در آفتاب مطبوع بعد از ظهر با وزش نسیم می رقصند. هیاهوی برگها سکوت دیوارهای بهت زده ی خانه را بر هم می زند. داستان این دیوارها سالهاست که به پایان رسیده است. من درمعماری رویاهای شیرینم این داستان را تا به امروز دنبال کرده ام. حالا دیگر صدای فریاد تک تک خاطرات از میان دانه دانه ی آجرها به گوشم می رسد. آیا تا به حال حس کرده اید که تمامی عمرتان در یک کابوس زندگی کرده اید؟
خورشید غروب می کند و در حیاط خانمان فقط سایه ها می مانند. و من هیچ انتظاری نمی کشم. آرامش ازلی و تعادل و ثبات فضایی که مرا در بر گرفته است، کاملا در تضاد با ذهن پر از آشوب درونم است. معانی، مفاهیم، کلمات و واژگان در این آشوب و ملغمه، هر لحظه زاده شده و می میرند. ذهن من مثل همیشه در حال پرتاب شدن به سمت آینده است! ساعتی پیش برایم بمانند اتفاقی تعریف شده در بازه زمانی سالها پیش است. احساسات با سرعت مافوق صوت در لایه های گذشته محومی شوند. چشمانم اکنون که ساعتی بعد از ساعتی قبل است، خشک خشک اند. نمایش به پایان رسیده است. مثل همیشه من تنها بازیگر پرده ی آخرم. سالن خالیست، به گمانم هیچکس نمی دانست بعد از پرده ی آخر پرده دیگری هم هست. با واژگانی اندوهگین که زیر بار معانی له شده اند، داستان را به پایان می برم. حالا جای کافی برای یک آغاز باز شده است
. چهارشنبه 20 اردیبهشت 85، مشهد بلوار وکیل آباد خ کاج پ 840

3 comments:

Anonymous said...

Sina jan man tak take ajor o nemidoonam dastane divarha o iina halim nemishe, az nazare man faghat ye khoone khalie!! faghat 2 shanbe ke miyay mashhad jane madaret ye kelidam vase ma bezan, karemoon gire :D

Keivan Saberi said...

sina yade oon naghde fima ro ham mikardi baba !!! :D

Anonymous said...

yeezy 700
yeezy
supreme new york
bape hoodie
kd 14
jordans
bape shoes
hermes bag
bape official
yeezy boost 350 v2